Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش قدس آنلاین، از سال۱۳۶۰، با تأسیس واحد کودک و نوجوان در بنیاد سینمایی فارابی و نقش مهم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تغییرات بسیار زیادی در زمینه ساخت آثار مربوط به کودکان به وجود آمد؛ چنان‌که حتی بسیاری از فیلم‌های مهم ژانر کودک نیز متعلق به همان دوران هستند. از «شهر موش‌ها»، «گلنار»، «پاتال و آرزوهای کوچک» و «دزد عروسک‌ها» گرفته تا «مریم و میتیل»، «کلاه قرمزی» و «خواهران غریب» که فروش بالایی داشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یک نمونه آن «کلاه قرمزی» است که از پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران بوده و در سال ۷۳ با فروش حدود ۳میلیون و ۵۰۰ هزار بلیت،  ۴۱۸میلیون تومان فروش داشت که با احتساب میانگین ۶۰هزارتومان برای هر بلیت سینما در سال ۱۴۰۲، فروش این فیلم افزون بر ۲۰۰میلیارد تومان است. 

نگاهی به فروش سینمای کودک در سه سال اخیر
در سال‌های بعد هم فیلمسازان کودک همچون زنده‌یاد کیومرث پوراحمد سینمای کودک را با جدیت دنبال می‌کردند، اما با نزدیک شدن به دهه۸۰ این ژانر افولی جدی را تجربه کرد و فیلم‌های کودک و نوجوان کم‌کم به حاشیه رانده شدند.
در این چند سال اخیر هم ساخت فیلم‌های کودک و نوجوان همچنان ادامه داشت و معدود آثاری بودند که توانستند گیشه این ژانر را سرپا نگه دارند که آن‌ها هم اغلب انیمیشن‌ها بودند.  در سال۱۴۰۰ از مجموع ۴۵فیلم اکران شده، سهم سینمای کودک و نوجوان تنها سه فیلم بوده است. این وضعیت در سال ۱۴۰۱ تا حدودی بهتر شد و مجموع فیلم‌های به نمایش درآمده کودک و  نوجوان در این سال، هشت فیلم بوده که از این تعداد چهار فیلم در نیمه نخست سال و چهار فیلم دیگر در نیمه دوم سال به نمایش درآمده است.
مجموع فروش فیلم‌های کودک به نمایش درآمده در سال۱۴۰۱ افزون بر ۵۶میلیارد تومان بوده که از این میزان، ۴۵میلیارد آن متعلق به دو انیمیشن «پسر دلفینی» و «لوپتو» بوده است.
اما در سال جاری با در نظر گرفتن ۶ماهه نخست (با توجه به تعطیلات مدارس)، تنها چهار فیلم کودک و نوجوان اکران شده که همچون مدت زمان مشابه در سال گذشته است، با این تفاوت که فروش امسال نزدیک به ۱۰میلیارد و ۵۰۰ تومان و سال گذشته در همین بازه زمانی یعنی ۶ماهه نخست سال بیش از ۲۶میلیارد تومان بوده است و به‌عبارتی فیلم‌های امسال به جز «بابا سیبیلو» و «نارگیل» عملاً در گیشه شکست خورده‌اند. 

جای خالی انیمیشن‌ها در سبد اکران ۱۴۰۲
سال گذشته با اکران «پسر دلفینی » در روزهای آغازین شهریور، این فیلم توانست چند هفته متوالی رقبای سرسخت خود همچون «انفرادی» و «ابلق» را از صدر جدول دور کند و در حالی که با کاهش رونق سینما در اواخر شهریور تا روزهای منتهی به پایان سال روبه‌رو بودیم اما این انیمیشن گیشه خوبی را تجربه کرد و پرفروش‌ترین فیلم کودک سال نیز شد. اما در حالی نیمه نخست سال جاری رو به پایان است که هیچ فیلم انیمیشنی تا این لحظه روی پرده نرفته و دو بازه زمانی نوروز و تابستان که ظرفیت خوبی برای فروش داشت، از دست رفته است. به نظر می‌آید تمرکز گیشه روی فروش فیلم‌هایی همچون «فسیل»، «شهر هرت» و سایر کمدی‌هاست و در پاییز شاهد اکران انیمیشن «بچه زرنگ» خواهیم بود که احتمالاً فروش قابل توجهی را نصیب گیشه خواهد کرد و با استقبال بسیاری روبه‌رو می‌شود. 

بررسی دلایل شکست و موفقیت فیلم‎های کودک در گیشه
داوود اطیابی که این روزها «نارگیل» را بر پرده سینماها دارد و فروش فیلمش در میان فیلم‌های اکران شده کودک و نوجوان در صدر است، معتقد است اگر فیلم خوبی ساخته شود و تبلیغ مناسبی هم برای اکران آن وجود داشته باشد، قطعاً می‌توان شاهد بازخورد مطلوبی هم از سوی مخاطب بود. مردم به فیلم خوب نیاز دارند و اگر فیلمی بتواند آن‌ها را سرگرم کند، از آن استقبال می‌کنند.
این گفته اطیابی را می‌توان این‌طور تفسیر کرد که احتمالاً فیلم‌هایی که در گیشه شکست خوردند، آثار خوبی نبوده‌اند در حالی که این گزاره صحیحی نیست و بسیاری از این فیلم‌ها ظرفیت خوبی برای جذب مخاطب داشتند اما شرایط نامطلوب اکران وضعیت را برای آن‌ها دشوار کرده است. 

ارگان‌هایی که در حمایت از سینمای کودک فقط شعار می‌دهند
اطیابی با بیان اینکه از فرایند تولید تا اکران هیچ کمکی به فیلم‌های حوزه کودک و نوجوان نمی‌شود، تأکید می‌کند: ما یک بنیاد فارابی و یک وزارت ارشاد داریم که در زمینه سینمای کودک فقط شعار می‌دهند. تنها ارگانی که داعیه حمایت از سینمای کودک را دارد فارابی است و باقی نهادها مانند آموزش و پرورش و یا کانون پرورش فکری  به‌طور کامل میدان را خالی کرده‌اند. فارابی هم که باقی مانده تنها یک جشنواره برگزار می‌کند که هر سال نمی‌دانند باید برگزار بشود یا نشود! به دلیل همین شرایط است که فکر می‌کنم سینمای کودک ما همچنان گرفتار همین وضعیت باقی خواهد ماند.
خاچیکیان نیز که امسال فیلم کمدی «بابا سیبیلو» را بر پرده داشت، بر اهمیت قصه و کشش آن در همراه کردن مخاطب با فیلم تأکید می‌کند و می‌گوید: یکی از مسائل مهم در فروش فیلم کودک، سانس‌های اختصاص یافته به آن است. مثلاً با توجه به ظرفیت سالن‌ها و سانس‌هایی که در اختیار فیلم من قرار گرفت، استقبال قابل قبولی از آن شد اما بعضی از سانس‌ها برای خانواده‌ها مناسب نیست و به اندازه کافی سانس عصر و شب  در اختیار این آثار قرار نمی‌گیرد.
محمد احمدی، دیگر تهیه‌کننده سینما و نماینده اتحادیه تهیه‌کنندگان در شورای صنفی نمایش که خودش این روزها فیلم «میان صخره‌ها» را بر پرده سینماها دارد نیز با ابراز نارضایتی از شرایط اکران فیلم‌های ژانر کودک به خبرنگار ما می‌گوید: هر فیلمی مخاطب خودش را دارد و نمی‌شود فقط به مادیات و فروش و پر شدن سالن فکر کرد؛ باید تمهیداتی اندیشیده شود که همه فیلم‌ها شرایط یکسانی داشته باشند. البته این مسئله از نگاه سینمادارها شکل دیگری است. آن‌ها توجیهات خاص خودشان را دارند و معتقدند باید هزینه‌هایشان تأمین شود.
وی ادامه می‌دهد: متأسفانه شرایط برای فیلم‌های این ژانر اصلاً خوب نیست و به نظرم سیاست‌های مدیران براساس حمایت از سینمای کودک نیست. 

باید کمدی‌ها را کنترل کرد که حقوق بقیه فیلم‌ها را تضعیف نکنند
این تهیه‌کننده درباره اینکه این فیلم‌ها از تولید تا چینش و اکران نیازمند چه حمایت‌هایی هستند تا بهتر دیده شوند، تصریح می‌کند: در آیین‌نامه شورای صنفی، قوانینی در حمایت از تمام فیلم‌ها دیده می‌شود، گرچه من معتقدم فیلم‌های کمدی نیازی به حمایت ندارند و خوب می‌فروشند و حتی باید یک جوری کنترلشان کرد که حقوق بقیه فیلم‌ها را ضایع نکنند اما متأسفانه شرایطی پیش آمده که آیین‌نامه شورای صنفی و قوانین اجرایی جدی گرفته نمی‌شود. پیشامدهایی مثل کرونا، استقبال نکردن مردم از سینما و اتفاقات سال گذشته سبب شد توجه‌ها معطوف به گیشه شود و تلاش می‌شد مردم را به سینما بکشانند و تمام فیلم‌های جدی به نوعی مهجور واقع شدند و توجه از آن‌ها گرفته شد.

مسیر پیش روی سینمای کودک
این روزها از وضعیت نابسامان سینما زیاد می‌شنویم، از قبضه کردن گیشه توسط کمدی‌ها تا تمایل بسیاری از فیلمسازان و تهیه‌کنندگان به سینمای کمدی و خیالی آسوده برای یک فروش تضمین شده. حالا در این شرایط، سینمای کودک را در نظر بگیرید که قرار است چطور با کمترین حمایتی جای خودش را میان فیلم‌های ریز و درشت کمدی و جدی  پیدا کند. آن هم در حالی که فیلمسازان ژانر کودک به‌صراحت از نبود حمایت‌های متولیان در ساخت و بی‌مهری سینماداران در زمان اکران می‎گویند و باید یک تنه فیلم خودشان را تبلیغ کنند و حتی سرمایه بسیاری از همین فیلم‌هایی که ساخته می‎شود هم شخصی و مستقل بوده و وابسته به نهاد و مجموعه‌ای نیست.
تجربه سال‌های۶۰ و ۷۰ و اکران انیمیشن‌های موفق با فروش‎های قابل توجه نشان داده این ژانر ظرفیت بهره‌برداری و جذب مخاطب بسیاری دارد و حتی می‌توان به اندازه خودش روی فروشش در گیشه حساب کرد و عملاً سینماداران نیز نمی‌توانند در مقابل فیلم پرفروش مقاومت کنند و طالب آن هستند. نمونه‌اش «پسر دلفینی» بود که بیش از ۵۴۰ سالن را در اختیار داشت، رقمی که حتی از تعداد سالن‌های «ابلق»، «تی‌تی»، «ملاقات خصوصی» و «دوزیست» بالاتر بود و فقط ۲۰سالن کمتر از پرفروش‌ترین فیلم سال یعنی «انفرادی» با ۵۶۰ سالن داشت. 
با این حال همچنان بحث ذائقه‌شناسی مخاطب کودک، فیلم‌نامه‌های جذاب، حمایت از ساخت انیمیشن‌های بیشتر به عنوان یک گونه پرطرفدار، مشارکت و همراهی در تبلیغات شهری و اختصاص سانس‌های بیشتر به فیلم‌های در حال اکران تنها بخشی از فعالیت‌هایی است که می‌توان برای رونق یک ژانر مهم با ظرفیت‌های ویژه و مغفول در نظر گرفت که به‌راحتی توانایی رقابت با فیلم‌های پرفروش را داراست.

صبا کریمی

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: سینمای کودک سینمای ایران اکران فیلم فیلم های کودک کودک و نوجوان سینمای کودک انیمیشن ها اکران شده چهار فیلم فروش فیلم سال گذشته فیلم کودک فیلم ها سانس ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۰۷۳۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما می‌شود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایه‌داری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره است.

روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیات‌مدیره خانه سینما در همین باره گفت‌وگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای جویا شده است که ادامه می‌خوانید:

جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلم‌های سینمای ایران در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمی‌شود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همان‌طور که می‌دانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

همان‌طور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای قدمت دارد، قبل‌تر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال می‌شد اما در حال حاضر این محدودیت‌ها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیه‌کنندگان، تولیدکننده‌ها و پخش‌کننده‌ها احساس کردند از کانال‌های داخلی برای معرفی فیلم‌شان به جایی نمی‌رسند و نمی‌توانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلم‌شان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه می‌شوید مجموعه‌ای از عوامل
در کنار هم قرار می‌گیرد و دست به دست هم می‌دهد تا فیلمساز به شبکه‌های ماهواره‌ای پناه ببرد. رویکردی که قبل‌تر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمی‌توانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکه‌های صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلم‌ها تبلیغ می‌کنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلم‌شان کانال‌های ماهواره‌ای باقی می‌ماند.

انگار تبلیغ فیلم‌ها برای یک تعداد فیلم است‌.

نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلم‌ها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلم‌های پرمخاطب در این شبکه‌ها تبلیغ می‌شوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت می‌گیرد و راه برای تبلیغ فیلم‌های کمدی بیشتر باز می‌شود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت می‌گیرد، نمی‌شود پیش‌بینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلم‌ها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلم‌سازان بسته است و فضای تبلیغات فیلم‌ها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راه‌چاره‌ای برای فیلمسازان باقی نمی‌ماند. به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم‌ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

بحث خروج سرمایه از کشور و هزینه‌ای که برای شبکه‌های ماهواره می‌شود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.

حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیه‌کنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برای‌شان فراهم می‌شد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانه‌های خارج ترجیح می‌دادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بی‌کیفیت می‌شود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر می‌کند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده می‌شود.

در لابه‌لای صحبت‌تان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلم‌ها و ماهواره‌ها صورت می‌گیرد. بیشتر در این خصوص توضیح می‌دهید؟

به این معنی که تبلیغات فیلم‌های ایرانی برای شبکه‌های ماهواره‌ای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه می‌شود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکه‌های ماهواره‌ای پرمخاطب‌تر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث می‌شود فعالیت‌ها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریال‌های پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکه‌های ماهواره‌ای اقدام به پخش این سریال‌ها می‌کنند با رشد مخاطب همراه می‌شوند. تقویت شبکه‌های ماهواره‌ای باعث می‌شود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث می‌شود تبلیغات به سمت ماهواره‌ها بیشتر شود واین یعنی تعامل.

متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمی‌شود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافت‌های مستقیم از تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج می‌رسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم می‌کنیم و از تناقض‌ها و تبعیض‌ها در این نمودار می گوییم‌. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت می‌دهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی می‌دانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست‌؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟

به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.

از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلم‌ها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلم‌های اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری می‌کنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمی‌توانند کار کنند؟ این تناقض نگران‌کننده نیست‌؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنی‌اعتماد یا اصغر فرهادی آن‌هم بدون تبلیغ در ماهواره‌، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهواره‌ها را رسما اعلام نمی‌کنند؟

اتفاقا معتقدم در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته هم‌جهت شده‌اند. به بیانی دیگر مجموعه‌ای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزش‌ها می‌گوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله می‌کنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریان‌هایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی می‌زنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست‌. عده ای از فروش فیلم‌ها سودهایی می‌برند که اتفاقا نوش جان‌شان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند، به همین دلیل لابه‌لای صحبتم می‌گویم که باور کنید از فروش فیلم‌های همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق می‌زنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران می‌شود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت می‌کنیم از یک صنعت حرف می‌زنیم. از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالن‌های سینما به واسطه بعضی فیلم‌ها پرمخاطب می‌شود که این می‌شود سود ‌صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان ما کار می‌کنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند. شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟

این اسمش را می‌توانیم رونق بگذاریم؟

رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را این‌قدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل می‌شود، در صورتی‌که در حال حاضر می‌بینیم به جای آنکه زمینه‌ای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونه‌ای عمل می‌کنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینه‌ای برای فعالیت‌شان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمی‌توانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمی‌دهند.

اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام می‌شوند.امیدوارم سازندگان فیلم‌های پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریان‌های مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلم‌های کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار ساده‌انگارانه است.

جالب، سکوت مدیران در این باره است‌.

مدیران که فعلا تلاش‌شان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آن‌قدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.

حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.

الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب می‌گفتند مرحوم بیک ایمان‌وردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار می‌کرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر می‌شد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلم‌های پرفروش خیلی شبیه هم شده‌اند، (باز اینجا تاکید می‌کنم که این نوع فیلم‌ها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غم‌انگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله می‌کنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلم‌هایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.

اتفاقا به نکته‌ای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دوره‌ای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش می‌شوند و مدیران از این فروش فخر می‌فروشند و فیلم‌های کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلم‌های کمدی رسمی می‌شناسد. جناب عسگرپور! نیک می‌دانید اگر ما به تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها ایراد می‌گیریم بخش‌های مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهواره‌ها دارد.

در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بین‌المللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلم‌هایش در جهان شناخته شود و نگاه‌ها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلم‌های‌شان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد می‌ایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.

می‌خواهم بگویم آن زمان این‌گونه از سینمای روشنفکر دفاع می‌کردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگ‌آمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاه‌های امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.

جناب عسگرپور! نکته‌ای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهواره‌ای که فروش هرچه بالای فیلم‌های سینمای ایران آن‌هم به صورت تبعیض‌آمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایه‌داری در سینما می‌شود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیه‌کننده‌ها فیلم کمدی می‌سازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران می‌کنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهم‌تر اینکه آیا وقتی تهیه‌کننده‌ای از نمایش فیلمی سود هنگفت می‌کند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیه‌کننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلم‌های پرفروش تهیه‌کننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق می‌کند. نظر شما در این مورد چیست؟

با توصیه‌های اخلاقی نمی‌توان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعه‌ای از دولت مواجهیم که از راه‌های گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... می‌گیرد، هزینه‌های زندگی را به ‌شدت بالا می‌برد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت می‌رساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمی‌دانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.

تهیه‌کننده و سرمایه‌گذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همین‌جا بگویم که اغلب با سرمایه‌گذار در سینما مواجه هستیم تا تهیه‌کننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه می‌رسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار می‌کند و حقوق آنها را رعایت می‌کند ولی نتیجه چه شد می‌فهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق می‌افتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقه‌ای از پس دادن وجود داشته که این دومی‌اش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی می‌شود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دست‌اندرکاران جدیدی که سود زیادی برده‌اند از مسوولیت اجتماعی می‌گویی در ظاهر تایید می‌کنند ولی در دل پوزخند می‌زنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالوده‌اش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کرده‌اند.

آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟

مخالفم اما به تهیه‌کننده‌ها حق می‌دهم وقتی در داخل با بی‌مهری مواجه می‌شوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزه‌های فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی می‌گوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمی‌رود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع می‌شود و آنها سینماگران را به جان هم می‌اندازند که شما از فروش فیلم همکاران‌تان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه می‌دهند.

در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته هم‌جهت شده‌اند.
اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود، حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند.
از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند، شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028

دیگر خبرها

  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • بلیت سینما بعد از دو ماه دوباره گران شد
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • رکوردشکنی شمس و مولانا در سینمای ایران؛ «مست عشق» نیامده از ۵ فیلم سبقت گرفت
  • رکوردشکنی شمس و مولوی در سینمای ایران
  • ۵۸۹ هزار مخاطب به سینما رفتند/ صدرنشینی «مست عشق»
  • استقبال مخاطبین سینما از «مست عشق»
  • سینمای سیار کودک و کارگاه آموزش رایانه در خاش افتتاح شد
  • «مست عشق» و رکورد تازه در سینمای ایران / یک فیلم غیرکمدی به صدر جدول فروش روزانه رسید
  • «مست عشق» و یک رکورد تازه در سینمای ایران / یک فیلم غیرکمدی به صدر جدول فروش روزانه رسید